قرار بود سیاست ما فرهنگی شود،اما فرهنگ ما سیاسی شد! به گزارش سيد محی الدین حسینی ارسنجانی -خبرنگار شهر مردم، دریکی از غروب های پاییز ، برنامه دیدار گروه فرهنگی نیکان شیراز که ماموریت سرکشی و عیادت از پیشکسوتان فرهنگ و هنر و ادب شیراز را در پیش گرفته بهانه ای شد تا پس از دیدار با یکی از بزرگان تئاتر این شهر گپ و گفتی اختصاصی با وی داشته باشیم و از دیدگاه های وی در حوزه تئاتر بشنویم.آنچه در ادامه می آید حاصل گفت و گوی خبرنگار شهر مردم ، با استاد نادر شهسواری بازیگر مطرح تئاتر شیراز در قبل و بعد از انقلاب است و هنرمندی که تجربه بازی درخشان در چند فیلم سینمایی را نیز در کارنامه هنری خود دارد.
■با تشکر از قبول زحمت این گفتگو بفرمایید حال و روز تئاتر شیراز این روزها چگونه است؟
□خراب! حالا نمی خواهد بنویسد خراب اما خوب هم نیست.نسبت به قبل از یک جهاتی خوب شده و استعدادهای جدیدی وارد عرصه تئاتر شده اما تئاتر همچنان از عدم حمایتهای دولتی و مردمی رنج میبرد. از یک طرف بودجه و اعتبارات برای همه چیز هست الا تئاتر و از یک طرف مردم هنوز برای دیدن جمعی و گروهی کارهای تئاتری بازیگران منسجم و یکدست نشده اند.مردم هم باید پای کار باشند و بیایند نمایش ببینند و برای هنر فرزندان شهرشون هزینه کنند تا تئاتر سرپا بماند و این شمع کم نور و این کورسوی تئاتر خاموش نگردد.
■توصیه تان برای تئاتری ها و هنرمندان این عرصه چیست؟
□ اول اینکه هنرمند پیش از هر چیزی باید بداند که در کجای جهان و کجای کار هنری قرار دارد.از بزرگترهای این کار یاد بگیرد و مدام تمرینات خود را در حرفه و در نقشی که دارد از سر بگیرد و بازی ملکه روح و جسم و خورد و خوراک و دغدغه اول زندگی اوباشد اگر واقعا میخواهد به جایی برسد. علم و آموزش در کار تئاتر مهم است اما تجربه چیز دیگری است.هر چه را که نمیدانند بپرسند و خوب عمل کنند و همواره نسبت به استادان خوب ادب و تواضع داشته باشند.
■در سالهای اخیر و این چند روز از شما که عمری در این حرفه زحمت کشیده اید یادی هم شده است؟
□ همین دیداری که خودتان هم بودید و دیدید و حضور داشتید وگرنه خیلی کم دیدار به این نحو که بیایند و حرفمان بشنوند و به ان عمل کنند ما که تا به حال ندیدیم.از مدیران فرهنگی که توقعی نمیرود چون مشغول به کار دیگرند و بیشتر حرف میزنند تا اینکه به ان عمل کنند اگر همین شما فعالان خبری و رسانه ای یا کسانی که در کار هنری و فرهنگی و از جنس خودمانند به ما سری بزنند و از ما یادی کنند. خودم را نمی گویم و مهم نیست اما رفقای دوران های مختلف تئاتری ام را می گویم که به آنها هیچ توجهی نشد و تئاتر شیراز و فارس با همه تاریخ و بزرگانش هنوز سر وصاحب درست و درمانی ندارد و حیف است که بچه های قدیمی تئاتر فراموش شوند و از آنها گفته یا نوشته نشود و من به سهم خودم به عنوان کوچک صحنه تئاتر و کسی که سی،چهل سالی را گرد و خاک صحنه خورده است میگویم نگذارید یک به یک تئاتریها و بچه های سینما و انواع هنرها رخ در نقاب خاک بکشند و بعد از مرگشان از خوبی ها و هنرهایشان بگویند و تا زنده هستند سری به آنها بزنند و از آنها یادی کنند،حرفشان را بشنوید و درد هایشان را بفهمید و منعکس کنید.مسولان اجرایی هم باید گوش به حرفشان باشند و نگذارند فراموش شوند اما این کار ها را نمیکنند و گوششان بدهکار امثال ماها نیست.
■پس معلوم است که ناله تان خیلی سرد است و احساس غربت و مظلومیت می کنید!
□ما هنرمندان خصوصا اهالی تئاتر خیلی مظلوم و غریب واقع شده ایم.همیشه غریب بوده ایم. به جز شماها و چهارتا دوست و رفیق قدیمی که گاهی می آیند و یادی از مامیکنند کس دیگری از ما یاد نمیکند و کاری به کارمان ندارند .اینکه چرا غریبیم و آه مان در آمده به این دلیل است که بچه های تئاتری حتی در بین زن و بچه و خانواده های خودشان هم غریب و مهجور هستند و ممکن است روزها و حتی هفته ها که سر تمرینات و بازی هستند زن و بچه هایشان را درست و حسابی نبینند و این همه سختی های اهالی نمایش شیراز فقط به عشق مردم و برای خاطر خوشحالی و سرگرمی مردممان است.
■حتی متولیان فرهنگی شهر هم شما را از یاد برده اند؟! آنها دیگر چرا؟ آنها که عیادت و سرکشی از هنرمندان در حیطه وظایف اصلی اشان است.
□بله حتی همین ها که گفتید.مسئولان به جز تعداد انگشت شمارشان که فهم و درکی از تئاتر و دیگر هنرها دارند اغلب آنها از تئاتر و فیلم چیزی نمی دانند و سر درنمی آورند و با سختی های آن آشنا نیستند که بخواهند دلی برای تئاتر بسوزانند و در کل ۹۹ درصد شان درکی از ارزش و اهمیت تئاتر نداشته و ندارند.
یعنی اطلاعی ندارند تا بفهمند که اجرای یک کار هنری مثل تئاتر که چقدر زحمت دارد و از صفر تا صد و از اول تا آخر آن که حالا همه زحمتها کشیده شده و در آستانه اجرا است چه مصیبتهایی را بازیگرها و عوامل اجرایی و پشت صحنه جلو دوربین و پشت دوربین متحمل شده اند.
■شعارتان در کار چه بوده و تا چه حد به آن پایبند بوده اید؟
□اساس کار ما که به بچه های تئاتر هم گفته ام این است.یعنی شعار من این بوده است.”یک هنرمند پیش از هر چیزی باید بداند که در کجای جهان است و جهان کاری او چیست؟”ما باید در درجه اول خودمان بدانیم برای چه میخواهیم تئاتر کار کنیم و بعدا بدانیم برای چه کسانی قرار است نقش بازی کنیم؟اگر آکتور یا بازیگری نخواهد بداند برای که و کجا و به چه منظور کار تئاتر میکند بدانید که او باخته است، یعنی یک بازنده است که وقتش را به بطالت گذرانده و قطعا اگر به این موضوع اعتنایی نکند در هر جا که باشد به مشکل برخواهد خورد.
■هر نقشی را به شما پیشنهاد داده اند پذیرفته اید؟
□ خیر!ما نسلی برآمده از دین و انقلاب بوده ایم و نمیتوانستیم در هر نمایش یا هر فیلمی بازی کنیم و نقش مثبت و منفی را بنا به اقتضائات و دلایلی بازی کنیم از این رو در کمتر کار سینمایی حضور یافتهام و بیشتر به کار صحنه و اجرای تئاتر مشغول بودم.در سالهای پس از انقلاب آنقدر درگیر بازیهای سیاسی شدیم که سیاست بر فرهنگ چربید و از مقوله مهم کار فرهنگی جا ماندیم.در حالی که قرار بود سیاست ما فرهنگی شود،اما فرهنگ ما سیاسی شد.
■جوان ترهای این سالها را چگونه میبینید؟
□در سالهای اخیر نسل z و آلفا و همین جوانهای دهه ۸۰ و ۹۰ با سلطه موبایل و ماهواره و اینترنت و فضای مجازی به یک نوع بحران هویتی مبتلا شد که آنها را از هم یعنی از خود و خانواده و از پدر و مادر و اصالت خودشان دور کرد و جوان و حتی پیران ما به دنبال تقلید کور کورانه و ندانسته از فرهنگ غربی پرداختند و دیدیم که چه شدیم و به کجا رسیدیم. نتیجه اش را همه می بینیم نسلی پر توقع، غیر متعهد و بی خیال نسبت به همه کس و همه چیز و این خیلی درد آور است و تئاتر به عنوان یک راهکار و یک نسخه درمانی در مدارس و دانشگاههای ما میتواند به نسل امروز و فردا کمک کند زیرا ته ماجرای تئاتر کار جمعی و مشارکت گروهی و فعالیتی در نهایت اجتماعی است و ما نباید فقط خودمان را که بازیگر و کارگردان یا تهیه کننده و از عوامل تئاتریم ببینیم خیر تما شاچیها و آنها که میدانند ما کار هنری میکنیم آنها را هم باید ببینیم و در نظر داشته باشیم و نگذاریم مخاطب خاص و عام ما فراموش شوند.
■توصیه تان برای رونق تئاتر شیراز چیست؟
□حالا من که باشم که بخواهم توصیه ای کنم اما اگر کسی بشنود و گوش شنوایی باشد می گویم ما تا می توانیم در راستای کار نمایشی هایمان به احیای فرهنگهای بومی و محلی و آداب و رسوم مردم قدیم و زندگی پدر بزرگها و مادر بزرگها و اجداد و نیاکان صد سال و بیشتر همین شیراز بپردازیم و از تئاتری های بازنشسته و از کار افتاده و بیمار و ناراحت بازدید کنیم و یادی از این ها کنیم.کارهای خوبی است خود من کتابی درباره تئاتر شیراز در حال نگارش دارم که اگر تکمیل شود پرده از خیلی رازهای تئاتر شیراز برمی دارد و نام بسیاری از چهره های فراموش شده تئاتر را احیا و خاطراتم از آنها را تا آنجا که یاد می دهم بیان میکنم و در این رابطه با خیلی ها مصاحبه کرده ام و امید وارم این کتاب را که تاریخ صد و چهل تا صد و پنجاه ساله تئاتر شیراز مان را بازگو میکند بتوانم چاپ کنم و دینم را به این هنر مقدس و بازیگرانی از تیاتر شیراز که خیلیها یشان به رحمت خدا رفته اند ادا کنم.
■اما سخن پایانی شما؛ اگر حرف و سخنی دارید بفرمایید.
□ از شما و رسانه تان تشکر میکنم. صحبت زیاد هست اما برای بعدها و نکته پایانی کلامم اینکه هنر هفتم و سینما و حتی ما تئاتری ها باید از شیوه های منسوخ و کهنه و روشهای سنتی در آموزشهایمان اجتناب کنیم و با همراهی اهل فن و تکنولوژیهای نوین و بهره مندی از ظرفیت فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی و … ذهن علاقه مندان را به تئاتر صحنه ای و نمایشهای خیابانی و…معطوف نماییم.خوشبختانه در بین جوانترهای تئاتر بچه های خوش ذوقی هستند و خوب هم کار میکنند و باید آنها را تشویق و حمایت کرد و تنهایشان نگذاشت و مانع کارشان نباید شد و بزرگتر ها هم دورادور هوایشان را داشته باشند و حمایتشان کنند تا در این عرصه برای خود کسی بشوند و به جایی برسند.
گفتنی است نادر شهسواری متولد ۱۳۳۰ در شیراز کارگردان و بازیگر پیشکسوت تئاتر و سینما میباشد و در چند اثر هنری از جمله فیلمهای سینمایی شنای پروانه، مرگ پلنگ و مجموعه نمایش خانگی یاغی و… حضور داشته و از پیشکسوتان مطرح هنر در شیراز است و افزون بر چهار دهه در تئاتر شیراز فعالیت کرده و خوش درخشیده است.






