×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

خبر فوری

true
    امروز  دوشنبه - ۱۱ تیر - ۱۴۰۳  
true
true
بیایید حرف بزنیم!

به گزارش فرخنده آشوری _ خبرنگار  شهرمردم ، یکی از چالش های امروز شاید اخبار مربوط به خشونت علیه خود یا خودکشی باشد، اینکه صحبت در مورد این موضوع اثرات مثبت یا منفی دارد؟ باید در مورد این موضوع در رسانه صحبت شود یا نه؟ بعد از اقدام به خودکشی یک زن در یکی از مجتمع های تجاری شهری شیراز و تکرار این موضوع در همان مجتمع و الگوبرداری از این رفتار در یک مورد دیگر در شهر شیراز، برخی پوشش خبری اخبار مربوط به خودکشی را علت تکرار شدن این موضوع خواندند، بنابراین ما سعی در این گزارش نظر کارشناسان این حوزه را جویا شویم.

*علائم هشدار دهنده جدی گرفته شود / لزوم قرار گرفتن بیماری های روانشناختی تحت پوشش بیمه ها

فاطمه دشتی، یکی از روانشناسانی است که سابقه همکاری با دستگاه قضایی در حل پرونده های خانواده را در کارنامه کاری خود دارد و در طول فعالیت خود با موارد زیادی از افرادی که افکار خودکشی داشتند و یا دست به اقدام زدند رو به رو شده است، او معتقد است: صحبت در مورد خودکشی در رسانه ها برای کیس هایی که پتانسیلی از قبل دارند و آسیب دیده‌اند می تواند مثل یک جرقه عمل کند، به ویژه اگر که تصاویر اقدام به خودکشی پخش شود، به آن فرد یک خط و مش داده می شود و از سبک اجرایی آن الگوبرداری می کند. دشتی می‌گوید: در برخی از سنین زیر ۴۰ سال در مورد خودکشی قهرمان پروری می شود اما عموما در افراد بالای این سن بیشتر اقدام به خودکشی در خفا انجام می شود چرا که فرد می خواهد فقط خود یا اطرافیان خود را تنبیه کند، در اقدام در ملاعام فرد تصمیم به رفتن گرفته است و علاوه بر خود و اطرافیانش می خواهد جامعه را نیز تنبیه کند و اقدام او حاوی یک پیام است و خشم خود را نثار جامعه می کند.

او فقر، اقتصاد فلج یک جامعه، زندگی غیرقابل پیش بینی، عدم حمایت همه جانبه از سوی خانواده و اجتماع را از دلایل اصلی پرورش افکار خودکشی در افراد می داند و می افزاید: مثلا دختری برای ادامه زندگی مهارتی مانند ناخن‌کاری را آموزش می‌بیند و یکهو سیاست ها تغییر کرده و این شغل ممنوع اعلام می شود، یا فردی سالها تلاش می کند و در کنکور به نتیجه مطلوب نمی رسد، یا فردی برای خرید مثلا یک موتور پس‌انداز می کند و به علت تورم قیمت ها روزانه افزایش می یابد، یا سالها بیمه پرداخت کرده تا در زمان بازنشستگی به یک رفاه نسبی دست یابد اما الان کفاف زندگی‌اش را نمی دهد، و نمونه هایی از این قبیل که سبب می شود که فرد دچار سرخوردگی و ناامیدی شود.

این روانشناس تاکید می کند: جامعه آبستن حوادث است، اگر در موقعیت های مختلف قرار گیرد می تواند زایش کند، با پیشرفت تکنولوژی و گسترش شبکه های مجازی شاهد حوادث غیرمترقبه ای مانند اپیدمی خشم، اپیدمی افسردگی و خودکشی در ملاعام بوده‌ایم، اما مهمترین سوال این است که باید ببینم چه کار مثبتی می توانیم انجام دهیم؟ باید بر روی فاکتورهایی که سبب افسردگی و خشم می شود کار کرد، در حال حاضر شاهد کاهش تمایل به ثبت نام در دانشگاه ها،  افزایش میزان ترک تحصیل هستیم و همه اینها هشدار است،  باید به دنبال کاهش افسرگی، خشم و عزلت نشینی و انزوا طلبی باشیم.

دشتی ادامه می دهد: باید فشارهای اجتماعی و خانوادگی بر افراد را کاهش داشت، مدیران مشاغل، مدارس و دانشگاه ها آموزش ببینند و علائم هشدار دهنده را بشناسند، آموزش و پرورش باید در بخش سلامت روان پویا شود و باید همه مدارس روانشناس متخصص به اندازه کافی داشته باشند تا بتوانند پیش از آنکه دیر شود، علائم هشداردهنده را تشخیص دهند وگرنه این علائم در دراز مدت تبدیل به اختلالات روانی و در نتیجه افکار خودکشی یا اقدام به آن می شود.

این روانشناس تصریح می کند: اقدام به خودکشی در زن ها بیشتر است اما خودکشی های منجر به فوت در مردها بیشتر است، افسردگی در مردها خطرناک تر است چون کمتر در مورد آن صحبت می کنند و بیشتر به دنبال مسکن‌های موقت هستند، زن ها بیشتر حرف می زنند، اقدام زن ها بیشتر است اما در مردها ۷۵ درصد بیشتر به مرگ منجر می شود. او با اشاره به اینکه در حال حاضر شرایط جامعه افسرده پرور و مضطرب پرور است، بیان می کند: باید به تمام جنبه ها پرداخت، تعذیه نامناسب و در حد زنده ماندن، کمبود برخی از ویتامین ها و مواد معدنی در بدن زمینه ساز اضطراب و افسردگی است، بهبود کیفیت تغذیه بر کیفیت زندگی تاثیر گذار است، میزان درآمد تاثیر گذار است، شکست عاطفی، شکست در ازدواج و غیره می تواند سبب افسردگی شود اما بخش عظیم آن اجتماعی است، چرا که شکست های فردی هم گاها تاثیر از جامعه است.

دشتی بر روی لزوم پوشش بیمه ای سلامت روانی مانند سلامت جسمی تاکید می کند و می افزاید: همکاری همه جانبه ارگان ها و پوشش دادن هزینه های درمان روانی و پوشش بیمه ای سلامت روان می تواند در درمان افسردگی موثر باشد، می توان این مشکل را ریشه ای درمان کرد، باید خانواده در صورتی که فرزندش به سمت الکل یا مواد مخدر رفته است اطلاعات درست به روانکاو بدهد، باید در سوگ ها به موقع عمل کرد، بیمه ها باید درمان اختلالات روانی را پوشش دهند، بیمه ها در صورت بیکاری یک فرد باید بتوانند از او حمایت کنند. این روانشناس از رسانه ها می خواهد: در صورت بروز خودکشی، به انتشار علائم هشدار دهنده بپردازید و خانواده ها و جامعه ها را نسبت به این علائم آگاه سازید، پرداختن به خود آن اقدام سبب الگوبرداری می شود، خانواده ها باید بدانند اگر فرزندانشان این صحنه ها را دیدند، نسبت به علائم آگاه باشند تا از بروز یک حادثه بتوانند جلوگیری کنند، باید مرتب در رسانه در مورد این علائم هشدار دهنده صحبت کرد، باید شرایطی ایجاد شود تا خانواده ها با هر سطح درآمدی بتوانند از لحاظ سلامت روانی خانواده خود را سنجش و درمان کنند و اگر نتوانند این یعنی بخشی از ارگان ها درست عمل نکردند.

جدی گرفتن تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم افراد، بررسی سابقه خانوادگی آنها، نحوه رفتار مدیران، معلمان و والدین، دردها و بیماری های مزمن، رفتار تناکشی و عدم کنترل خشم، فشارهای روانی با ایجاد احساس گناه در فرد، سابقه اقدام به خودکشی در فرد و غیره از سری نکاتی است که به گفته این روانشناس باید مورد توجه جدی قرار گیرد.

*خانواده ها برنامه پیشگیری «بتا» را جدی بگیرند

ندا خورشیدیان، مدیرگروه سلامت روانی و اجتماعی اعتیاد مرکز بهداشت انقلاب شیراز در صحبت با ما به اشاره به پیشینه علم روانشناسی و تغییرات این علم در طول تاریخ می گوید: بیشتر به جنبه های منفی افراد پرداخته شده و اختلالات آنها مورد بررسی قرار گرفته است ولی در قرن جدید مطالعات به سمت هیجانات مثبت مانند شادی رفته است و تاب آوری و تقویت هیجانات شادی به عنوان یک راهکار موثر در درمان افراد و از بین بردن افسردگی توجه شده است. خورشیدیان با تاکید بر روانشناسی مثبت گرا، عنوان می کند: با مطالعه بر روی خانواده افراد اقدام کننده به خودکشی متوجه شدند عموما این افراد دارای مشکل خاصی نبودند فقط الگوهای ارتباطی اشتباهی داشتند، مدیریت هیجان نداشتند و خوشی های زندگی را و شادی های زندگی را نمی شناختند، به اینها یاد نداده بودند از داشته های کوچک لذت ببرند، یاد نگرفته بودند این نکات را ببیند و با یک شکست کوچک یا شنیدن «نه» به خواسته هایشان و با اولین تجربه منفی خودکشی کرده بودند.

او با تاکید بر اینکه فقدان مهارت در بین اقدام کنندگان خودکشی بسیار پررنگ اس، متذکر می شود: خیلی از خواسته های نامعقول است، گاهی از ابتدا سبک تربیتی اشتباه بوده است ،خودکشی پدیده بسیار پیچیده ای است و نمی توان به یک موضوع آن را ربط داد، باید از جنبه های مختلفی فرد تحت فشار باشد تا این کار را انجام دهد، مشکلات معنوی، اجتماعی، اقتصادی، عاطفی و غیره می تواند فرد را مستعد این اقدام کند، فرد فکر می کند تحمل زندگی را ندارد، شرایطم را نمی توانم تغییر دهم، امکان فرار ندارم پس زندگی را تمام می کنم. مدیرگروه سلامت روانی و اجتماعی اعتیاد مرکز بهداشت انقلاب ادامه می دهد: این روند برای بزرگسالان طولانی تر است و ممکن است، بعد از ماه ها و سالها اتفاق بیفتد اما در نوجوانان گاهی ناگهانی اتفاقی می افتد، اخبار خودکشی و اشتباه فاحش در انتشار اخبار خودکشی، نوجوانان را بیشتر در معرض خودکشی قرار می دهد و از آن رفتار الگوبرداری می کنند و برای تامین جلب توجه ناگهان  آن را عملی می کنند، به طور مثال یک مورد فرد دچار بیماری روانی تعدادی نوجوان ۱۲_۱۵ سال را تحت تاثیر قرار داده بود و شاهد خودکشی زنجیره ای شده بودیم، چرا که آن فرد هیجانات آنها را هدف قرار داده بود و یک الگوی رفتاری برایشان ساخته بود، انتشار اخبار خودکشی و بولد کردن آن می تواند این چنین رفتار کند و افراد الگوبرداری کنند، در اخبار نباید روش خودکشی گفته شود، نباید مکان خودکشی درج شود، نباید تصویر استفاده شود، فقط باید گذرا به آن پرداخت، نباید کلمه موفق را برای خودکشی استفاده کرد، باید از جمله «خودکشی منجر به فوت» استفاده کرد، موفقیت بار مثبت دارد اما فوت یک پروسه یک طرفه است، خودکشی سلبریتی ها نباید منتشر شود.

او اظهار می کند: ما در علم روانشناسی فرد را به صورت زمینه انفرادی بررسی می کنیم و رفتار او را اجتماعی مدنظر قرار نمی دهیم بنابراین نمی توانیم هدف افراد اقدام کننده به خودکشی را یک حرکت اعتراضی به جامعه بدانیم، ما باید به خانواده ها هشدار داد که اگر علائمی را در خانواده دیدند حساس شوند، مثلا اگر فرد تهدید می کند، در مورد خودکشی حرف می زند و از قبیل صحبت ها باید خانواده علامت ها را جدی بگیرد.

خورشیدیان با اشاره به برنامه «بتا» می گوید: در برنامه پیشگیری بتا هدف این است که بشنویم، بپرسیم و ارتقا دهیم، بنابراین باید در مرحله اول بشنویم و وقتی جملات با بار منفی شنیدیم، باید بپرسیم، چه منفعل چه مستقیم، تا شنیدیم باید حساس شویم و بپرسیم آیا منظورت این است؟ تو می خواهی کاری انجام دهی؟ این تصمیمت هست؟ آیا همچین فکری داری؟ برنامه ای هم برای آن داری؟ آیا وسیله هم تهیه کردی ؟ باید خانواده بعد شنیدن و پرسیدن، سطح خطر را بررسی کنند و از متخصص کمک بگیرند، باید خانواده ها برنامه «بتا» را بشناسند، جدی بگیرند و سلامت روان را مانند سلامت جسم در اولویت و اهمیت قرار دهند، باید از انگ هایی که در مراجعه به روانشناس در جامعه به فرد می زنند پرهیز کرد، بیماری روانی باید مانند بیماری جسمی نهادینه شوداو تاکید می کند: آموزش های همگانی به ویژه برای افراد کلیدی مانند معلمان، اساتید، مربیان، مسئولان، مدیران کل و غیره باید جدی گرفته شود آنها باید حساس شوند، آموزش گروه های کلیدی و رسانه خیلی مهم هستند، آموزش مهارت های زندگی به خانواده، مهارت آموزی به ویژه برای کودکان و نوجوانان در سطح زیرساختی مثل مدیریت هیجان، شناسایی به موقع علائم هشدار دهنده در راستای پیشگیری از سری مواردی است که باید به آن توجه کرد، خودکشی خروجی عدم آموزش مهارت زندگی، خروجی آسیب های اجتماعی شناسایی نشده است. ما به این موضوع از دیدگاه روانشناسی پرداختیم و برای بررسی بهتر به سراغ یکی از جامعه شناسان به نام کشور رفتیم تا این موضوع را از دید جامعه شناسی بررسی کنیم.

خودکشی در ملاعام حاوی یک پیام است / درک واقع بینانه و گفتگو ساده ترین و موثرترین راه حل است

امیر محمود حریرچی، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه با بیان اینکه سابقه خودکشی در ملا عام حداقل در دو دهه اخیر افزایش روز افزونی داشته است به ما می گوید: این نوع خودکشی از نظر جامعه شناسی یک خودکشی اعتراضی است، فرد می خواهد تنها هستم، به من ظلم شده است و همه باید به آن توجه کنند، نمونه آن خودسوزی زنان در دوره ای بود که یک نوع اعتراض به شرایط بد زنان در آن دوران بود، خودکشی در ملا عام حاوی پیام است که در حق من ظلم شده و رها شده‌ام، من خودم را می کشم تا من را ببینید و به فکر فرو روید.

حریرچی این نوع خودکشی را حاوی پیامی برای کلیت جامعه و حاکمیت می داند که باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و می افزاید: باید خانواده فرد مورد بررسی قرار گیرد، آگاهی بخشی انجام شود، زمینه گفتگو فراهم شود، متاسفانه ما در خانواده بجای گفتگو، امر و نهی داریم که یک نوع خشونت عاطفی است و یکی از خشونت های خطرناک محسوب می شود، باید خشونت های مالی را بررسی کرد، باید فرصتی فراهم شود تا افراد بتوانند از افراد خبره کمک بگیرند، در صورتی که فرزندی کناره گیری می کند، نباید به راحتی از کنار این موضوع گذشت، باید آموزش های لازم به خانواده ها داده شود، رسانه ها و مردم به راحتی از کنار برخی از موارد می گذرند.

او با تاکید بر حقوق عمومی مردم در جامعه، متذکر می شود: این یک هشدار جدی است، در جامعه ای که فرصت ها از مردم گرفته شده است ناامیدی غالب می شود و جامعه از هم می پاشد، باید حاکمیت فرصت های برابر را برای مردم در راستای رسیدن به خواسته هایشان ایجاد کند و جامعه را به شکلی ببرد که فرد در آن احساس پویایی کند، افرادی که حضور فعال در جامعه دارد سالم هستند.

این جامعه شناس با بیان اینکه روانشناسان آدمها را ایزوله می بینند در حالی که جامعه شناسی آنها را در جامعه می بیند، ادامه می دهد: انتشار اخبار خودکشی نگران کننده است، اما باید این موضوع را تحلیل کرد تا آثار آن کاهش یابد، باید تحلیل اجتماعی ارائه داد، باید بررسی کرد که فرد به کجا رسیده که دست به اقدام زده است، خودکشی ها در ملا عام حاوی یک پیام برای جامعه هستند، که خودسوزی یکی از بدترین آنها است، باید این موضوع در رسانه ها مطرح شود و تحلیل ها پشت آن باشد، باید شرایط آدم‌ها، کاهش گفتگو، طردشدگی، افزایش خودبزرگ بینی به اشکال مختلف و غیره بررسی شود، همه اینها برای افراد جامعه تحقیر ایجاد کرده و این تحقیر تا جایی قابل تحمل است و بعد منفجر می شود، وقتی شرایط به حدی است که فرد را مجبور به خودکشی می کند پیام دارد، باید تحلیل شود، هشدار داده شود، باید خانواده ها هشیار شوند و بیشتر مراقبت کنند، مدارس باید هوشیار شوند ما چیزی به عنوان پرورش در مدارس نداریم و فقط به آموزش پرداختیم، جامعه باید بتواند فرصت برابر ایجاد شود، نباید افراد جامعه اعتماد بنفس خود را از دست بدهند.

حریرچی تاکید می کندکه با فقر می توان زندگی کرد، اما با تحقیر نه؛ کمک معیشتی باید واقع بینانه باشد نه تحقیرکننده، وقتی قیاس انجام می شود تحقیر ایجاد شده که نتیجه آن کاهش اعتماد به نفس و ایجاد ناامیدی است و گاها به اقدام به خودکشی منجر می شود.او می گوید: حامیت باید نسبت به این موضوع حساسیت داشته باشد، قانون مربوط به حقوق حمایت از کودکان ۱۰ سال است که دارد خاک  می خورد فقط برای اینکه ما از برخی از نکات تربیتی موجود به خشونت تعبیر شده است، ما درکی از تربیت نداریم، اینکه خانواده چطور می تواند اعتماد به نفس را افزایش دهد، باید گفتگو کند و شنونده باشد، بجای فقط تامین نیازهای روز جامعه باید با فرزند صحبت کرد، باید شرایط بد فرد مقابل را درک کرد ،نوجوانان می خواهند استقلال داشته باشند، باید با آنها صحبت شود، نباید امر و نهی کرد.

این جامعه شناس ناشایسته سالاری را یکی دیگر از معضلات جامعه می داند و می افزاید: نسخه های متعددی در جامعه می پیچیم که اگر به آن عمل کنیم، بازخواست می شویم، درک واقع بینانه و گفتگو ساده ترین و موثرترین راه حل است،  باید بدانیم این فرزند من است و در حال صحبت است، خواسته هایی دارد که باید شنید، باید گفتگو شکل گیرد و آن موضوع مهم باشد، ما اگر با رفتارهای مختلف او را تحقیر کنیم در حقیقت نمی خواهیم این فرصت را برای آنها ایجاد کنیم، اگر فرزند احساس کند که برای شما مهم است، می تواند خیلی موثر باشد، با ما واژه های گفتگو و بحث بیگانه ایم.

true
true
بیایید حرف بزنیم!
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

true