true
زهرا وصالی- شهر مردم،در دل کویری که سالهاست با تشنگی خو گرفته، پروژهای آغاز شد با نامی پرطمطراق: «آب ژرف». قرار بود از اعماق زمین، آبی بیرون کشیده شود که سیستان را نجات دهد. رسانهها پر شدند از تیترهای امیدوارکننده، مسئولان وعده دادند، مردم چشمانتظار ماندند. میلیاردها تومان هزینه شد، چاهها تا عمق ۲۲۰۰ متر حفاری شدند، و امیدی شکل گرفت که حالا در عمق زمین دفن شده است.
اما امروز، پس از سالها تبلیغ و هزینه، صدای شکست رساتر از همیشه شنیده میشود. شرکت مجری کنار کشیده، آب شور و داغ است، و نماینده مردم سیستان در مجلس صراحتاً اعلام کرده: «شیرینسازی آب ژرف فاقد صرفه اقتصادی است.» این اعتراف، نهتنها پایان یک پروژه، بلکه آغاز یک پرسش جدی است: چرا منطقهای محروم، با تابآوری پایین، قربانی آزمونوخطاهای پرهزینه شد؟
پروژهای با این حجم از ریسک، بدون اجماع کارشناسی و مطالعات جامع آغاز شد. مطالعات ژئوشیمی، هیدروژئولوژی و ارزیابی ریسک یا انجام نشد یا نادیده گرفته شد و یا هنوز مطالعات پایان نیافته عملیات اجرایی اغاز شد.حفاری با تجهیزات نفتی، مصرف صدها تن گل حفاری، و هزینهای معادل چاه نفت، بدون تضمین کیفیت آب، نشان از تصمیمگیری هیجانی دارد نه توسعهمحور. حتی در تجربههای جهانی، مانند هند، چین یا برخی مناطق آفریقا، پروژههای استخراج آب ژرف در اقلیمهایی مرطوبتر، با منابع مالی پایدار و زیرساختهای تصفیه پیشرفته اجرا شدهاند. سیستان، با اقلیم خشک، گرد و غبار شدید، و زیرساختهای فرسوده، از ابتدا فاقد تطابق اقلیمی و فنی با چنین پروژهای بود.
اصلا توجیه اینکه مطالعه و پژوهش است باید انجام می شد در این خطه قابل قبول نیست ، درست است پژوهش لازم است اما نه در سیستانی که این حجم از محرومیت وجود دارد پول بیت المال حیف و میل شرکت های پیمانکاری و مشاورانی شود و نتیجه ای جز سراب برای چشمان خاک خورده مردم سیستان نداشته باشد .
رسانهها نیز در آغاز پروژه، نقش تبلیغاتی ایفا کردند نه اطلاعرسانی علمی. هشدارهای کارشناسان بازتاب نیافت. فضای رسانهای، بهجای نقد، به تریبون وعدهها تبدیل شد. مسئولیت رسانهها در بازتاب واقعیتها و مطالبهگری، همچنان مغفول مانده است.
در این میان، بحرانهای واقعی مردم سیستان همچنان پابرجاست. خشکسالی مزمن، وابستگی به تانکرهای آبرسانی، بیکاری گسترده، مهاجرت جوانان، زیرساختهای فرسوده در آموزش، درمان و حملونقل، فقر شهری، حاشیهنشینی، و نگاه امنیتی به منطقه بهجای نگاه توسعهمحور، همه نشان میدهند که اولویتهای واقعی توسعه نادیده گرفته شدهاند.
با همین بودجه، میشد اقدامات مؤثرتری انجام داد: اصلاح شبکههای آبرسانی، ساخت تصفیهخانههای کوچک، ذخیرهسازی آب باران، توسعه گلخانهها، پرورش میگو، احداث نخلستانهای مقاوم، آموزش نیروی کار ماهر، توسعه صنایع معدنی، و استفاده از ظرفیت مرزها برای تجارت و ترانزیت. حتی در حوزه انرژی، میشد از باد و خورشید بهره گرفت با طراحی مناسب برای مقابله با گرد و غبار، نه با شعارهای خام.
سیستان یکی از غبارآلودترین مناطق ایران است. پنل های خورشیدی می تواند گزینه ای باشد برای توسعه اما گرد و غبار میتواند راندمان پنلهای خورشیدی را تا ۳۰٪ کاهش دهد و اما این چالش، پایان راه نیست. با طراحی زاویهدار، پوششهای نانو و سیستمهای خودتمیزشونده، میتوان از خورشید هم در دل خاک بهره گرفت—اگر علم جای شعار را بگیرد و می شد این بودجه ای که صرف سراب ژرف و حفر چاه ها می شد صرف این تجهیزات می گردید .
اکنون پرسشهای حقوقی و نظارتی نیز مطرحاند: آیا دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور وارد بررسی این پروژه شدهاند؟ آیا گزارشی از نحوه هزینهکرد بودجه منتشر شده؟ آیا امکان پیگیری حقوقی برای اتلاف منابع عمومی وجود دارد؟ آیا مجلس، بهعنوان ناظر بودجه، مسئولیت خود را ایفا کرده است؟ پاسخ به این پرسشها، نهتنها مطالبه مردم سیستان است، بلکه آزمونی برای سلامت نظام تصمیمگیری کشور است.
مردم سیستان حق دارند بدانند چرا پروژهای شکستخورده اجرا شد، چه کسی مسئول اتلاف بیتالمال است، چرا هشدارهای کارشناسان نادیده گرفته شد، و چرا هنوز هم روستاها با تانکر آبرسانی میشوند. اینها فقط سؤال نیستند مطالبهاند. مطالبه برای عدالت، برای احترام، برای توسعهای که از دل مردم بجوشد نه از اعماق زمین.
آب ژرف، با نیت خیر آغاز شد، اما بدون پشتوانه علمی، بدون ارزیابی اقتصادی، و بدون توجه به واقعیتهای زمینشناسی، به پروژهای پرهزینه و بینتیجه تبدیل شد. سیستان را نمیتوان با حفاری نجات داد بلکه با فهم، با مشارکت مردم، و با سیاستگذاری مسئولانه.
و وقت آن است که بپرسیم:
چه کسی پاسخگوی امیدهای دفنشده در عمق زمین است؟
true
true
https://shahrmardomdaily.ir/?p=87262
true
true





