زهرا وصالی _ گزارشگر، در دل دشتهای ترکخورده و سدهای نیمهجان فارس، صدایی شنیده میشود؛ صدای خشکی، صدای هشدار. در حالیکه برخی مسئولان از نبود بحران سخن میگویند، زمین چیز دیگری روایت میکند. این گزارش، نه بر اساس گمانهزنی، بلکه بر پایه دادههای رسمی، مشاهدات میدانی و شاخصهای جهانی، نشان میدهد که فارس از مرز «تنش آبی» عبور کرده و اکنون در دل «بحران» ایستاده است.
سدهایی که دیگر نمیبندند
سدهایی که روزی نماد مهار آب بودند، حالا خود نیازمند نجاتاند. حجم آب مفید در مخازن ۹ سد بزرگ استان به زیر ۲۰ درصد ظرفیت رسیده. رودبال، سیوند و چشمه عاشق عملاً خشک شدهاند. درودزن، که آب شرب شیراز و اطراف را تأمین میکرد، حالا تنها ۱۰۶ میلیون مترمکعب آب دارد یعنی کمتر از ۱۱ درصد ظرفیت.
این اعداد، فراتر از هشدارند؛ آنها نشانهای از ورود به مرحلهای هستند که در ادبیات جهانی، «بحران آبی» نام دارد.
چاههایی که به اعماق ناامیدی رسیدند
در دشتهای فسا، داراب، زریندشت و نیریز، جهرم چاهها تا عمق ۴۹۰ متر حفر شدهاند. سطح آب زیرزمینی هر سال بیش از ۱.۵ متر افت میکند. در سال گذشته، بیش از ۳۰ چاه آب شرب خشک شدهاند. شوری بالا، کاهش کیفیت و تهدید نشست زمین، نشان میدهد که سفرههای زیرزمینی نهتنها کمرمق، بلکه در حال فروپاشیاند.
بارانهایی که دیگر نمیبارند
میانگین بارندگی سالانه فارس به حدود ۲۵۰ میلیمتر رسیده است. در جنوب استان، کاهش تا ۸۸ درصد نسبت به میانگین بلندمدت ثبت شده است.بارانهای آرام و تغذیهگر جای خود را به رگبارهای پراکنده و سیلابی دادهاند،بارانی که میآید، میکوبد، و میرود، بیآنکه زمین را سیراب کند.
تانکرهایی که هفته ای یکبار می آیند و می روند
تابستان ۱۴۰۴، شهروندان صدرا، فسا و مرودشت با قطعیهای مکرر آب مواجه بودند. فشار آب به حدی کاهش یافته که خانوادهها به خرید آب بستهبندی یا استفاده از تانکرهای سیار روی آوردهاند. در برخی روستاها، تنها منبع آب، تانکرهایی هستند که هفتهای یکبار میآیند و میروند. این وضعیت، سلامت عمومی را تهدید میکند و نشانهای روشن از بحران است.
آبی که دیگر قابل نوشیدن نیست
در نیریز، فراشبند، ارسنجان و بخشهایی از داراب و… شوری آب به حدی رسیده که نهتنها برای شرب، بلکه برای کشاورزی نیز نامناسب شده است. آزمایشها نشان میدهند که غلظت نیترات، فلزات سنگین و آلودگی میکروبی در برخی منابع آب از استانداردهای جهانی فراتر رفتهاند. طبق تعریف WHO، این یعنی ورود به وضعیت قرمز بحران کیفیت آب.
مدیریت؛ حلقه گمشده بحران
در کنار خشکی منابع، بحران مدیریت نیز به چشم میآید. طرحهای تعادلبخشی ناقص اجرا شدهاند، چاههای غیرمجاز همچنان فعالاند، سامانههای پایش مصرف نصب نشدهاند، و اطلاعرسانی به مردم اغلب دیرهنگام و محدود بوده است.
وقتی استاندار فارس میگوید «بحران نداریم»، این جمله نهتنها با دادهها همخوانی ندارد، بلکه خود نشانهای از بحران دیگری در مدیریت آب است.
پنج زنگ خطر جهانی؛ همه به صدا درآمدهاند
بر اساس شاخصهای جهانی، بحران آب زمانی رخ میدهد که پنج معیار کلیدی از آستانه عبور کنند. فارس، در هر پنج مورد، وارد محدوده بحران شده:
استان فارس در مواجهه با بحران آب، در تمامی شاخصهای جهانی وارد محدوده هشدار شده و وضعیت آن نگرانکننده است. بر اساس دادههای موجود، سرانه آب تجدیدپذیر در استان به حدود ۸۵۰ مترمکعب در سال رسیده که پایینتر از آستانه جهانی بحران یعنی ۱۰۰۰ مترمکعب است. این کاهش شدید، نشاندهنده فشار فزاینده بر منابع آبی استان است.
از سوی دیگر، افت سطح آبهای زیرزمینی بین ۱.۵ تا ۲ متر در سال گزارش شده که از مرز بحرانی جهانی یعنی یک متر فراتر رفته و حاکی از برداشت بیرویه و کاهش تغذیه طبیعی سفرههای زیرزمینی است. ذخایر مفید سدهای استان نیز به حدود ۲۰ درصد ظرفیت رسیدهاند، در حالیکه آستانه بحران جهانی برای این شاخص ۳۰ درصد تعریف شده است؛ بهعبارتی، سدهای فارس در وضعیت بحرانی قرار دارند و توان تأمین پایدار آب را از دست دادهاند.
کیفیت آب شرب در برخی مناطق استان از استانداردهای سازمان جهانی بهداشت (WHO) خارج شده و سلامت عمومی را تهدید میکند. این مسئله بهویژه در شهرستانهایی مانند نیریز، داراب و فراشبند نمود بیشتری دارد. در کنار این موارد، کاهش بارندگی در جنوب استان تا ۸۸ درصد نسبت به میانگین بلندمدت گزارش شده که بسیار فراتر از آستانه بحران اقلیمی یعنی ۵۰ درصد کاهش است.
مجموع این شاخصها نشان میدهد که بحران آب در فارس نهتنها یک چالش زیستمحیطی، بلکه تهدیدی جدی برای امنیت غذایی، سلامت عمومی، اقتصاد محلی و پایداری اجتماعی است. مدیریت این بحران نیازمند اقدام فوری، برنامهریزی علمی و مشارکت همهجانبه مردم و مسئولان است پیش از آنکه فرصتها برای اصلاح از دست برود.
بحران معیشت؛ از زمین تا سفره
کاهش تولید گندم، مرکبات و نخیلات، افزایش هزینه آب برای صنایع، مهاجرت روستاییان، و تهدید امنیت غذایی، همگی از تبعات مستقیم این بحراناند. آب، دیگر فقط مسئله محیطزیستی نیست؛ مسئلهای اقتصادی، اجتماعی و امنیتی شده است.
راهی برای بازگشت؟
کارشناسان پیشنهاد میکنند:
– تدوین برنامه اضطراری برای مدیریت منابع
– اصلاح الگوی کشت و کاهش محصولات پرمصرف
– توسعه سامانههای بازچرخانی و تصفیه
– ممنوعیت برداشت از چاههای غیرمجاز
– آموزش عمومی برای تغییر رفتار مصرفی
– اطلاعرسانی شفاف و مشارکتمحور
آب، در فارس، به نقطه پایان نزدیک میشود. این بحران را نمیتوان با انکار، تأخیر یا شعار مدیریت کرد. باید دید، پذیرفت، و برای آن چاره اندیشید علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد و چه خوب گفت شیخ اجل :
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز
وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست





