×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

خبر فوری

true
true
true
دیگر تمام شد؛ باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم 

فرنگیس شنتیا _ خبرنگار شهر مردم، یکی از دیگری بی رمق تر ، یکی از دیگری یکنواخت تر و تکراری تر و یکی از دیگری بی اثر تر  ! با تیترهای رنگ و رو رفته ای که نخوانده هم می توانی حدس بزنی که محتوای آن از چه قرار است . ردیف ردیف همچون وجودی رو به احتضار که کمترین امیدی به زنده ماندن آن نیست ، روی میز مدیرمسوول روزنامه افتاده اند ، در تمنای نگاهی یا سرانگشتانی که در هوای ورق زدن به سمت آن ها دراز شود . این فرسودگان بزک شده که کمترین آرایه های خود را نیز از این و آن قرض گرفته اند . با چند کپی پیست ،  دست پخت از دهان افتاده خبرگزاری ها و سایت های خبری را در صفحه ای  باز نشر می کنند ، در صفحه ای دیگر محتوای  بی ارزش و فاقد هر گونه اثر بخشی روابط عمومی ها در پیشانی آن ها نقش بسته است  و در صفحه ای از دیگر صفحات ، محتوای بی خاصیت و صفحه پُر کن  لشگر عظیم میرزا بنویسانی را در دل خود جای داده اند که جز جلسه نویسی از نشست این مدیر و آن مدیر چیزی از آن بیرون نمی آید . و این حقیقت مچاله شده روزنامه های فارس است . رسانه هایی که در برابر قد کشیدن مجراهای نوین اطلاع رسانی ، آن چنان فرتوت و خنثی عمل کرده اند که اگر اندک آگهی های تقسیم شده را مثل سیم دستگاهی از آن ها بکشند ، عملا چیزی از زندگی نباتی آن ها باقی نخواهد ماند .

سایت های خبری و خرده رمقی برای زنده ماندن

در چنین شرایطی ، سایت های خبری هنوز اندک رمقی دارند برای زنده ماندن . نه این که مخاطبانی انبوه برای خود دست و پا کرده باشد  تا  در تن آن ها جانی دمیده باشند  بلکه از این روی زنده اند که کاغذی ها را تغذیه می کنند و تا زمانی که در حال خوراک رساندن به کاغذی های یله و بی جنب و جوش هستند ، نشانه هایی از بقا در آن ها مشهود است و همین خوراک دهی مفت و مجانی به این و آن است که راز بقای این سایت ها  را در شرایطی بسیار رقابتی ،  فعلا تضمین کرده است .

در این پروسه زیست طفیلی روزنامه ها ، خوش بینانه ترین حالت زمانی روی می دهد که رد پایی از روزنامه نگاری حرفه ای در این رسانه های مکتوب ظاهر شود و گاها یادداشت یا گزارشی اثر بخش در آن منتشر گردد . این جاست که سایت خبری ، ضمن باز نشر محتوای آن به جبران خوراک رسانی های ممتد و مجانی خود دست می زند.اما نکته غمبار ماجرا این جاست که تا  زمانی که مجازی ها  نسبت به  باز نشر تولیدات روزنامه ها  اقدام نکنند  نه کسی آن را می خواند و نه تاثیر و بازخوردی از خود بر جای می گذارد.

بخت و اقبال با کسی است که همه را با هم داشته باشد اما نمی شود 

در شرایطی که شهروند خبرنگاران و گزارشگران مجازی غیر وابسته با تسلطی  حیرت انگیز در حوزه های تخصصی خود ، قد افراشته اند و شکل و شمایل روزنامه نگاری سنتی را از اساس در هم کوبیده اند. نه تنها روزنامه های در حال انقراض کاغذی بلکه سایت های خبری هم کمتر مجالی برای دیده شدن دارند . در این جا بخت با رسانه ای یار است که با مدد جستن از همه ابزارهای نوین رسانه ای بتواند خود را عرضه کند و این جا همان بزنگاهی است که جای خالی حرفه ای ها و همه فن حریف های رسانه ای ، این هدف گذاری را به بن بست می کشاند . فرایندی ناکام و نافرجام که روزنامه شهر مردم  در گفت و گو با دو پیشکسوت رسانه ای فارس به واکاوی آن پرداخته است .

من هنوز هم غصه روزنامه نگاری عصر مشروطه را می خورم

سیروس رومی ، پژوهشگر حوزه رسانه در گفت و گو با شهر مردم با اشاره به این که ما شاهد نزولی چشمگیر در تمام روزنامه ها هستیم ، گفت : نمی خواهم اسم روزنامه ای را ببرم یا به روزنامه ای مشخص اشاره کنم اما در فارس ما دیگر روزنامه ای به معنای واقعی روزنامه نداریم و روزنامه نگاران حرفه ای این استان  از انگشتان یک دست بیشتر نیستند.

مولف 14 اثر پژوهشی در حوزه روزنامه نگاری با بیان این که به جز روزنامه نگاری بسیار شکوفا و خوب قاجاریه و عصرمشروطه ، ما روزنامه هایی نداشتیم که اثر بخشی ماندگاری داشته باشند ، ادامه داد : من هنوز هم غصه روزنامه نگاری عصر مشروطه را می خورم و امیدوارم ترتیبی اتخاذ شود و فضا به سمتی حرکت کند که دوباره بتوان آن شکل از روزنامه نگاری حرفه ای را تجربه کرد .

روزنامه نگار می شوند تا در اداره ای و جایی مشغول بکار شوند 

سیروس رومی گفت : مشکلات روزنامه نگاری امروز یکی دو تا نمی شود و بخشی از آن برمی گردد به شیوه ارتزاق آن ها و وابستگی مالی شان  به ادارات دولتی .  متمایل شدن اقتصاد روزنامه ها به سمت دوایر دولتی و درشرایطی که مشکلات مالی اجازه ارتزاق آن ها  را از جای دیگری نمی دهد ، معضلی است که نمی توان از آن چشم پوشید . بی شک اگر تدابیری جدید برای تامین مالی رسانه ها در نظر گرفته می شد و مشکلات مادی آن ها حل بود ، دیگر پای روزنامه ای که بودجه ندارد به سمت منابع مالی ادارات کشیده نمی شد و این نزول چشمگیر را در تمام روزنامه ها شاهد نبودیم .

این شاعر و نویسنده پیشکوت استان فارس در ادامه باز شدن پای غیرحرفه ای ها به عرصه روزنامه نگاری را مورد انتقاد قرار داد و گفت : ما در استان فارس بیشتر از انگشتان یک دست روزنامه نگار حرفه ای نداریم و این نقصان مشکلات عدیده ای را به بار آورده است . با نادیده انگاشتن نیروهای توانمند در روزنامه ها و ریزش ارزش های اصیل روزنامه نگاری ، مرگ محتوم روزنامه ها در پیش است . خوبان امروز روزنامه نگاری فارس مگر چند نفر هستند ؟ وقتی علاقه شما روزنامه نگاری باشد آن را از دست نمی دهید . این حرفه نگاه های باری به هر جهت را بر نمی تابد اما سال هاست که می بینیم افرادی در این حوزه پا گذاشته اند که به دنبال فضایی برای شهرت هستند ، به گرفتن هدیه و انعام عادت کرده اند و در نهایت هم از شهرت خود برای مشغول شدن در اداره و جایی استفاده می کنند .

روزنامه نگار «زن دخت » بود و روزنامه نگاری همان قیامتی  بود که میرزا جهانگیر خان شیرازی به پا کرد 

او  با انتقاد از کم رنگ شدن نگاه حرفه ای در روزنامه نگاری گفت : بگذارید یک مثل بیاورم . بین سال های 1305 تا 1310 در همین شیراز چهار زن درخواست مجوز انتشار روزنامه دادند و در آن زمان ،  نوع نگارشی که در درخواست مجوز بکار می رفت  مشخص می کرد که آن فرد سواد و دانشش را برای این کار دارد یا نه . منظورم این است که از نظر سطح سواد روزنامه نگاری باید از فیلتر و غربال رد می شدی و این گونه نبود که همین طور روزنامه بزنی و بشوی بلندگوی فلان ارگان اقتصادی .  از میان این زن ها تنها یک زن شاعر و نویسنده شیرازی به نام ّ«زن دخت» مجوز گرفت که از باسوادهای زمان خود بود . اما بعد دردسرهایش شروع شد . مجله ای  را که در تهران مجوز گرفته بود در شیراز به او اجازه انتشار نمی دادند . این زن بلند می شود می رود تهران و از گروهی از زبده ها می خواهد تا کمکش کنند . در نهایت وقتی به او اجازه توزیع نمی دهند او برگ برگ مجله اش را می چسباند بر دیوارهای شهر تا مردم بخوانند اما همیشه یک نفر پیدا می شد که پشت سر او ، آن ها را از دیوار بکند و پاره کند . عاقبت هم دچار مشکلات روحی شد و در سن 35 سالگی در تیمارستان جان داد . «زن دخت» نه تنها روزنامه نگار بود بلکه شاعر خوبی هم بود . او معلم هم بود . کسی بود که اولین تئاتر دختران شیراز را در این جا اجرا و ورزش را وارد مدارس دختران کرد . بعد با او و مجله اش چنین کردند . به نظر من روزنامه نگار واقعی شیراز این زن بود و روزنامه نگاری یعنی همین و جز این نیست . همان قیامتی که میرزا جهانگیر خان شیرازی صور اسرافیل ، سید محمدرضا شیرازی و سید ضیاءالدین طباطبایی در تهران برپا کردند و همگی هم شیرازی بودند .

بی اعتمادی به منابع خبری رسمی موجب پا گرفتن شهروند خبرنگاران شد

در ادامه این گفت و گو غلامرضا مالک زاده از دیگر پیشکسوتان روزنامه نگاری در فارس ، زوال روزنامه ها را به طور مستقیم مرتبط با ورود اینترنت و شکل گیری رسانه های مجازی می داند و می گوید : در بررسی مشکلات روزنامه ها باید یک برش زمانی و یک مقطع خاص را در نظر بگیریم و اگر بخواهیم این روند رو به نزول را با روی کار آمدن اینترنت بررسی کنیم به این نتیجه می رسیم که این پدیده به زیان روزنامه های کاغذی بود . اینترنت این مجال را به مردم داد که خودشان رأساً خبرگیری و تفسیر کنند . بر اساس ذادقه خودشان دست به انتخاب بزنند . آن ها نه تنها کمتر سراغ روزنامه ها رفتند بلکه به سمت سایت های رسمی هم گرایش چندانی نداشتند . زیرا فضای مجازی را پیدا کرده بودند که می توانستند به راحتی در آن جا اظهار نظر کنند و از کنترل گری رسانه های رسمی هم در آن جا خبری نبود . در واقع همان بی اعتمادی به منابع خبری رسمی موجب پا گرفتن شهروند خبرنگاران شد . مردم خودشان رفتند سراغ اخبار ،  مجاری غیر رسمی جان گرفتند و این به زیان روزنامه های کاغذی شد.

زمانی که خبرنگار تبلیغاتچی بنگاه اقتصادی شد مردم دیگر اعتماد نمی کنند 

او در ادامه به دیگر دلایل تنزل سطح روزنامه ها اشاره کرد و  گفت : در این مسیر مشکلات اقتصادی را هم نمی توان نادیده گرفت  . گرانی کاغذ یکسوی مساله بود و سمت دیگر،  ضعف اقتصادی بود که موجب شد صاحبان کسب و کار  از دادن آگهی به روزنامه های کاغذی صرف نظر کنند به ویژه در استان فارس که کارخانه قدرتمندی نداشتیم و نداریم تا رسانه ای بتواند با رپرتاژ گیری بخشی از هزینه هایش را تامین کند و اخیرا هم که بی برقی و نبود نقدینگی به این مشکلات دامن زده است .

مالک زاده در بخش دیگری از این گفت و گو بده و بستان های مالی خبرنگاران با ادارات و سازمان ها را ازجمله دلایل دور شدن از روزنامه نگاری حرفه ای دانست و گفت : خبرنگاری که به اصطلاح با ادارات می بندد،  نمی تواند از آن ها انتقاد کند و فقط ملزم است که تعریف و تمجید  ارائه دهد . زمانی که خبرنگار تبلیغاتچی بنگاه اقتصادی شد مردم دیگر اعتماد نمی کنند و می گویند ما این همه بدبختی می کشیم اما انعکاسی از آن در رسانه ها نمی بینیم .

  این توصیه برخی صاحبان رسانه هاست که « مبادا خبرنگار باشید» 

دبیر و خبرنگار سابق خبرگزاری ایرنا در فارس ، در ادامه گفت : من بدم می آید و اکراه دارم نام بسیاری از فعالان عرصه رسانه را خبرنگار بگذارم. همکاران ما باید خبرنگار باشند البته اگر بتوانند فرق بین خبر و تبلیغات را متوجه شوند . خبرآن است که سعی در مخفی کردنش دارند و تبلیغ آن است که فریادش می زنند.از این جلسه به آن جلسه می روی ، همه چیز را می نویسی ، لااقل یک سوال هم بپرس ، یقه اش را بگیر . زبل باش . ما نمی خواهیم زیاد شلوغش کنند اما دست کم برای حرف هایی که می زنند سند و مدرک بخواه . متاسفانه ما از این دست خبرنگاران نداریم . یا وابستگی دارند یا خود رسانه به آن ها گفته مبادا که بروی و کل کل کنی . این توصیه برخی صاحبان رسانه هاست که « مبادا خبرنگار باشید. »

روزنامه نگار می شوند تا از آن به عنوان سکوی پرتابی برای خودشان استفاده کنند 

این پیشکسوت رسانه ، استفاده ابزاری از حرفه روزنامه نگاری را از دیگر دلایل پانگرفتن روزنامه نگاری حرفه ای دانست و گفت : بسیاری از افرادی که وارد عرصه روزنامه نگاری می شوند از آن به عنوان سکوی پرتابی برای خودشان استفاده می کنند. آن ها براین شغل تکیه نمی کنند چون زیر پای خودشان را سست می بینند و درنهایت هم  جذب این اداره و آن اداره می شوند .

امیدوار به بهبود وضع رسانه ها نیستم ،  اتفاق خاصی هم نمی افتد

«سانسور» مساله دیگری بود که مالک زاده از آن به عنوان یکی از موانع توسعه رسانه و پسرفت آن یاد کرد و گفت : به طور معمول رسانه ها یا خودشان پایبند یکسری سانسورها و ممیزی ها هستند یا این که از بیرون موظف به رعایت آن می شوند و همین ترس از توقیف است که آن ها را وادار می کند تا دست به عصا راه بروند و  تولیداتی داشته باشند که باب طبع مردم معمولی نیست و به این شکل از اصول حرفه ای دور می مانند . در این مورد من امیدوار نیستم وضع رسانه های کشور ، از جمله فارس بهتر شود و اتفاق خاصی هم نمی افتد ،  به ویژه در این «برهه حساس کنونی!»

true
true
دیگر تمام شد؛ باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم 
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

true