جلالالدین عرفانی – خبرنگار شهر مردم، دیگر از آن هیاهو، بوی تعفن، تعداد زیادی از آسیبدیدگان اجتماعی، راهبندانِ سینیدارها و شلوغیِ ازدحام جمعیت خبری نیست؛ تنها چند مغازهٔ عطاری، نانوایی، خشکبار و غیره کرکرهٔ مغازههایشان بالاست و در حال فعالیتاند. شاید باورش سخت باشد که تا همین چند هفته پیش، اینجا محلی بود برای انواع مشکلات و آسیبهای اجتماعی و بهداشتی. بازارچهٔ دروازهٔ کازرون این روزها هوایی دیگر دارد؛ حال و هوایی از جنس سکوت. اما در دل این سکوت هنوز تعدادی از کسبه و سینیدارهای این بازار گویا امیدوارند که بار دیگر اوضاع به گذشته بازگردد و باور ندارند که دیگر از آن بازارچه خبری نخواهد شد و اوضاع به روالِ قبل بازنمیگردد. کسانی که از قافلهٔ انتقال به بازار جدید پروتئین بازماندهاند، درخواستشان این است که حال تکلیفِ مغازههایشان که پلمپ شدهاند روشن شود تا کسبوکارشان را در زمینهای دیگر ادامه دهند و روزیشان را بهدست آورند.
از جلوی درب حرم سید تاجالغریب(ع) گذشته و از ورودیِ پشتِ بازار میگذریم. ساعت حدودِ ۱۰ صبح است، اما خبری از آن جمعیتی که تا همین چند وقت قبل از اینجا عبور میکرد نیست. چند مغازهدارِ باقیمانده در گوشه ایستادهاند و گاهی به سقفِ کهنهٔ بازار و گاهی به زمین مینگرند و لحظهای بعد زیر لب چیزی میگویند. نزدیک که میشویم و میفهمند خبرنگار هستیم، زبانِ دلشان باز میشود. یکی از کسبهای که مغازهاش مهرِ پلمپ خورده میگوید: اگر آن چیزهایی که ما میگوییم منتشر میکنید و سانسور نمیکنید، ما حرف میزنیم، وگرنه حرفی نداریم.
با پاسخ مثبتِ ما که روبهرو شد، ادامه میدهد: من از بچگی، حدود چهل سال قبل، زیرِ دستِ پدرم اینجا کار میکردم و پیش از این هم پدرم اینجا بود. اما چند وقت قبل، یکدفعه مأمورانِ شهرداری و پلیس به اینجا آمدند و همهٔ مغازهها را پلمپ کردند و اجازه ندادند ما کار کنیم.

وی بیان میکند: آیا خدا را خوش میآید که امروز مغازهٔ ما پلمپ باشد و اجازه ندهند ما روزیِ خود را بهدست آوریم؟ من چند فرزند دارم، دخترِ دانشجو دارم؛ چه کسی هزینهٔ زندگیِ ما را باید بدهد؟
یکی دیگر از کاسبینِ این محل هم با فریاد میگوید: آقای شهردار! این چه نوع احترام به کسبه است که ما را به زور از مغازهای که چهل سال است از بچگی در آن کار کردهایم بیرون میکنید؟ الان ما هزینهٔ زندگیمان را از کجا تأمین کنیم؟ من اینجا دو غرفه داشتم با دوازده تا چهارده سینی که چند نفر از آن نان میخوردند. الان به من میگویند بیا طبقهٔ دومِ بازارِ پروتئین، یک غرفه میدهیم که یک سینیِ آنجا هم متعلق به تو باشد.
وی اضافه میکند: اول اینکه من یک سینی را چه کار کنم، دوم اینکه طبقهٔ دومِ بازارِ پروتئین سالی یک نفر رد نمیشود، و سوم اینکه آنجا هر کس میخواهد میوهای خاص بیاورد، و اگر یک غرفه با چند سینی برای چند نفر باشد، خودش موجب درگیری میشود.



وی در پاسخ به سؤالِ خبرنگارِ ما دربارهٔ اینکه قضیهٔ فروشِ سینی توسط برخی مغازهداران صحت دارد یا خیر، میگوید: این مالِ آنطرفِ بازار است؛ ما اینجا سینی اجاره ندادیم و نفروختیم؛ سینی همگی مالِ خودمان بود و خودمان کار میکردیم. البته شاید برخی هم اجاره داده باشند.
در این حین، یکی دیگر از کسبه هم، در حالیکه دستِ ما را گرفته و به سمتِ مغازهاش میبرد که رویِ کرکرهٔ بستهٔ آن برچسبِ زردرنگی با جملهٔ «پلمپ شد» حک شده بود، عنوان میکند: نگاه کنید، این مغازهٔ من است؛ سرقفلی، مالکیت و همهچیزِ آن متعلق به من است، اما امروز هیچکس پاسخگوی من نیست. الان هم بخواهم بروم بازارِ جدید، بهترینِ مغازههای آنجا را قبلاً واگذار کردهاند.
وی دربارهٔ اینکه حاضر است مغازهاش را تغییرِ کاربری دهد، میافزاید: آنها اجازه بدهند مغازه باز شود تا ما هم کسبوکاری جز آنچیزی که ممنوع است، در اینجا راهاندازی کنیم؛ گرچه این کار هم بسیار سخت است و سرمایه میخواهد.
یکی از کسبهٔ محل نیز که مغازهٔ خشکباری دارد و در حالِ کار است، به خبرنگارِ ما میگوید: از زمانی که این بازارچه تعطیل و دیوارِ مترو بالا آمد، کاسبیِ ما هم کساد شد؛ دیگر کسی از اینجا رد نمیشود که چیزی بخرد.
وی اظهار میکند: علاوه بر کسادیِ بازار، اینجا هم ناامن شده و شبها ساعتِ هشت شب به بعد دیگر کسی جرأتِ کار ندارد و چون تاریک هم شده، شاهدِ سرقت از مغازههای باقیمانده هستیم. حتی برخی سارقان، تأسیسات و اقلامِ باقیمانده در مغازههای پلمپشده مثل کنتورِ آب و تأسیسات را میدزدند، اما حتی یک روشناییِ مناسب برای اینجا درست نکردند.
در حالِ گفتوگو هستیم که سر و صدای جدلِ چند نفر از مغازهدارانی که مغازهٔ آنها پلمپ شده و به بازارِ جدید نرفتهاند، با یکی دیگر از کسبه که گویا وی به بازارِ جدیدِ پروتئین مهاجرت کرده، ما را به آن سمت میکشاند.
وقتی به آنجا میرسیم، از وی حالوهوای بازارِ جدید را پرسیدم و در پاسخ بیان میکند: اینجا با توجه به اینکه در کنارِ محورِ اصلی بود، از نظرِ جمعیت بهتر بود، اما آنجا هم مزیتها و مشکلاتِ خود را دارد.
وی ادامه میدهد: بازارِ جدیدِ پروتئین چند مزیت دارد؛ اول نظم و بهداشتِ آنجا بهتر از اینجاست، دوم اینکه از نظرِ بارگیریِ کالا، انبار و فضا مناسبتر است. اما مشکل هم دارد؛ اصلیترین مشکل این است که سیستمِ تهویهٔ آن درست نشده و چون فضا بسته است، هم مغازهداران و هم مشتریان از بویِ تعفنی که آنجاست ناراضی هستند. امیدواریم با راهاندازیِ سیستمهای تهویه، این مشکل برطرف شود.
وی در خصوصِ هزینهٔ اجارهٔ مغازه در بازارِ جدید هم میگوید: البته الان یک دورهٔ ششماههٔ تنفس به ما دادهاند، اما امیدواریم کسبوکارمان آنقدر رونق داشته باشد که از پسِ هزینهٔ اجاره بر بیاییم.
نانوایِ بازارچهٔ دروازهٔ کازرون نیز به خبرنگارِ ما میگوید: از وقتی بازارچه تعطیل شده، کارِ ما بسیار کساد شده است. من ماهیانه باید بیستوپنج میلیون تومان اجارهٔ مغازه بدهم، اما با این وضع به مشکل برخوردهام.
وی با اشاره به چند کیسه نان که تهیه کرده و برای فروش جلویِ پیشخوانِ مغازه گذاشته بود، میافزاید: تا چند وقت قبل که بازارچه باز بود و رفتوآمد برقرار بود، مشتری صف کشیده بود. اما امروز باید نان بپزیم و بگذاریم تا شاید کسی از اینجا بگذرد و آن را بخرد. از سوی دیگر، اگر نان کم بفروشیم، چون با دستگاهِ کارتخوان میزانِ فروش را میسنجند، سهمیهٔ آردمان را کم میکنند.
اما در مقابلِ مغازهدارانِ معترضِ بازارچه، چه آنهایی که مغازهشان به دلیلِ نوعِ کاربری پلمپ شده و چه آنهایی که هنوز مغازهشان باز است، مردم از ساماندهیِ این معبر راضی هستند. یکی از شهروندان که در حالِ عبور از این محل بود، به خبرنگارِ ما بیان میکند:البته روزی تعدادی از کسبهٔ این بازارچه مختل شد، اما در عوض، بهویژه از نظرِ بهداشتی، وضعیتِ این محل بسیار بهتر از گذشته شده است.
یکی دیگر از شهروندان خاطرنشان میکند: من در خیابانِ قاآنی زندگی میکنم و سالهاست از این محل عبور میکنم. از شهرداریِ شیراز بابتِ این اقدام بسیار تشکر میکنم. ما هر وقت از اینجا عبور میکردیم، بویِ تعفن و مشکلاتِ بهداشتی ما را اذیت میکرد، اما امروز اینگونه نیست.
وی اضافه میکند: ما اینجا شاهدِ وجودِ انواعِ جانورانِ موذی مثل موش بودیم و از سویِ دیگر ترافیکِ اینجا مردم را کلافه کرده بود.



این شهروندِ شیرازی میافراید: اطرافِ این محل پر از معتاد و افرادِ آسیبدیدهٔ اجتماعی بود که باعث شده بود این محل به یکی از نقاطِ پرخطر در حوزهٔ آسیبهای اجتماعی تبدیل شود.
یکی دیگر از شهروندان میگوید: وضعیتِ اینجا نسبت به قبل زمین تا آسمان فرق کرده است. شما خودتان فیلمش را دارید؛ ببینید، اینجا پر از مشکل بود، از بویِ تعفنِ ماهی تا کثیفکاریِ میوهفروشیها. الان که از اینجا رد میشوم، خیلی بهتر است. تا چند وقت قبل از بس سینی تویِ پیادهرو بود، نمیشد رد شد. تازه بعضی وقتها همین افراد با مردم هم دعوا میکردند.
یکی از اهالیِ این محل تصریح میکند: خدا پدرِ شهردار را بیامرزد، واقعاً به دادِ ما رسید. بازارچه علاوه بر شلوغی، کثیفی و مشکلاتِ بهداشتی باعث شده بود تعدادِ زیادی معتاد و کارتنخواب هر روز این اطراف بچرخند که خوشبختانه الان تعدادشان خیلی کمتر شده است.
یکی دیگر از شهروندان اظهار میکند: حالا که شهرداری ایها را برده بازارِ جدید، حداقل نظارتِ بیشتری رویِ قیمتهای آنجا داشته باشد تا مشکلاتِ مشتریان هم دیده شود.
پس از این گزارش، از اتاقِ اصنافِ مرکزِ استان خبر رسید که فرآیندِ بازگشایی و فکِ پلمپِ مغازههایِ بازارچهٔ دروازهٔ کازرون بهمنظورِ تغییرِ کاربری آغاز شده است.
بر اساسِ این گزارش، مسئولان سازمان ساماندهی مشاغل و فرآوردههای کشاورزی شهرداری شیراز و اتاق اصناف مرکز استان، در جلسهای مشترک، فرآیند رسمی بررسی و صدورِ مجوزهای تغییر کاربری و فکِ پلمپ برای صنوف محدودهٔ دروازهٔ کازرون را بررسی کردند.
پیمان معاد، عضوِ هیأترئیسهٔ اتاق اصناف مرکز استان فارس، در این رابطه به خبرنگار عنوان میکند: فرآیند رسمیِ بررسی و صدورِ مجوزهای تغییر کاربری و فکِ پلمپ برای صنوف محدودهٔ دروازهٔ کازرون، ویژهٔ مالکان و مستأجران آغاز شده و طرح انتقال کسبه از دروازهٔ کازرون و ساماندهیِ آنها با همکاری شهرداری شیراز، اتاق اصنافِ مرکز استان فارس، ادارهٔ نظارت بر اماکن عمومیِ ف.ا.ا. فارس و نیروی انتظامی استان به اجرا درآمده و در کنار آن، نسبت به اجرای طرح پلمپ صنوف مزاحم نیز اقدام میشود.
وی ادامه میدهد: یکی از مهمترین درخواستهایِ مالکانِ این محدوده پس از اجرای طرح ساماندهی، امکانِ بازگشایی و فکِ پلمپ جهت فرآیند تغییر کاربری واحدهایِ صنفی به مشاغلی غیر از صنوف گوشت، مرغ، ماهی، میوه و ترهبار، بر اساسِ طرحِ ساماندهیِ صنوفِ دروازهٔ کازرون بوده است که اتاق اصناف مرکز استان با هدفِ حمایت از کسبهٔ این منطقه، پیگیری آن را در اولویت قرار داده تا با برگزاریِ جلسات با سازمانهای مربوطه، درخواستها بررسی و مجوز بازگشایی بر مبنای مدارک مثبته صادر شود. در این راستا در حال انجام اقدامات لازم هستیم.
حال باید دید پس از این انتقالِ بزرگ، سرنوشتِ دروازهٔ کازرون به کجا میانجامد؛ آیا مجدداً تبدیل به بازاری دیگر و معضلی دیگر میشود یا طرح احیا و تبدیل آن به یک ظرفیتِ گردشگری در اطراف حرم و ابتدایِ تاریخیترین محورِ گردشگری شهر اجرا خواهد شد؟
عکاس: سارا اژدری






