بیش از 70 درصد سفرها با وسایل نقلیه شخصی انجام میشود، در حالی که سهم حملونقل هوایی و ریلی به کمتر از سه درصد رسیده است ، به گزارش الهام فیروزی – شهر مردم، به نظر می سد در سالهای اخیر، الگوی سفر در کشور دستخوش تحولات چشمگیری شده است. جایی که جادهها به صحنه اصلی جابهجایی گردشگران و مسافران تبدیل شدهاند و خودروهای شخصی، نقش مهمتری را ایفا میکنند. طبق گزارشهای منتشر شده، در حال حاضر بالغ بر۷۰ درصد سفرها با وسایل نقلیه شخصی انجام میشود، در حالی که سهم حملونقل هوایی و ریلی به کمتر از سه درصد رسیده است. این تغییر نه تنها نشاندهنده به صرفه نبودن سفرهای هوایی حتی ریلی برای خانوادهها و افزایش چشمگیر قیمت استفاده از این قبیل وسایل نقلیه برای سفر است، بلکه به نوعی وابستگی فزاینده به خودرو را به تصویر میکشد.
چرخهای شخصی
آمارها و ارقام حکایت از یک تحول جدی در الگوی سفر در کشور دارند. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد؛ در بهار ۱۴۰۳، ۷۰.۳ درصد از سفرهای داخلی با خودروهای شخصی انجام شده است. این آمار که نسبت به سالهای گذشته افزایش یافته، بیانگر وابستگی بالای گردشگران به این وسیله نقلیه است. در مقابل، سهم اتوبوس و سایر وسایل حملونقل عمومی کاهش چشمگیری داشته و هواپیما و قطار نیز در مجموع کمتر از سه درصد سفرها را پوشش میدهند.
این الگو در حالی شکل گرفته که تعداد کل سفرهای داخلی ایرانیان به حدود ۷۰ میلیون و ۶۰۰ هزار سفر در سال رسیده است، که نسبت به ۱۱۲ میلیون سفر در سال 1398، کاهشی ۳۰ درصدی را نشان میدهد.
نکته آماری قابل توجه این است که در بازه زمانی 13 ساله اگرچه شاهد رشد تعداد خانوراهای سفر کرده هستیم، به عبارتی اگرچه این عدد و رقم از 11.8 میلیون خانوار در سال 1390 به 14.1 میلیون خانوار در سال 1403 رسیده است، اما با احتساب رشد جمعیت و تعداد خانوارها در بازه زمانی مذکور این رقم به رغم افزایش عددی، از روندی کاهشی حکایت دارد، سفرهایی که بخش زیادی از آن با وسیله نقلیه شخصی محقق شده است و براین اساس اگرچه میتوان دلیل این وابستگی به سفر با خودرو را آزادی عمل در برنامهریزی سفر دانست؛ اما واقعیت این است که چنین آماری ریشه در چالشهای اقتصادی دارد.
سقوط سهم هواپیما و قطار
به این ترتیب در حالی که جادهها پرترافیکتر میشوند، آسمان و ریلها خلوتتر از همیشهاند. گزارشهای گردشگری نشان میدهد که خانوارها برای سفر و جابجایی کمتر به سراغ هواپیما و قطار میروند و همانطور که اشاره شد حجم عظیم سفرهای داخلی با وسایل نقلیه شخصی رقم میخورد. دلایل این کاهش نیز موارد متعددی را در بر میگیرد؛ به طور نمونه تحریمهای بینالمللی که ناوگان هوایی را فرسوده کرده است، افزایش هزینه بلیتها به دلیل تورم و زیرساختهای ناکافی حملونقل ریلی است که موجب شده هرچند مواردی مانند امکان جابجایی ایمن و ارزان چه از نظر جابهجایی مسافر و چه از جهت حمل و نقل باری، صرفه جویی در میزان مصرف سوخت و کاهش خساراتهای وارده به محیط زیست، دارای ارزش راهبردی قابل توجهی نه تنها در داخل کشور بلکه در قالب مزیت رقابتی در عرصه بینالمللی باشد، اما آنگونه که باید و شاید این امکان فراهم نشده است. اگر بخواهیم مصداقی نیز در زمینه اهمیت این موارد بیاوریم، میتوان به طور نمونه به ژاپن اشاره داشت، کشوری که در آن قطارهای سریع السیر سهم بالغ بر 35 درصدی از جابهجای مسافران دارند.
در این میان البته سازمان هواپیمایی کشوری نیز با افزایش ظرفیت صندلیهای پروازی تلاش کرده در این زمینه گامی موثر بردارد، با این وجود اما بهای بسیار بالای بلیت هواپیماها برای طیف وسیعی از خانوارها موجب شده تا چنین اقدامی اثری بر آمارهای موجود در خصوص سهم صنعت هوایی از سفرهای ایرانیان نداشته باشد.
ضمن اینکه افزایش بیسابقه قیمت بلیت هواپیما در نیمه نخست ۲۰۲۵، که بین ۲۰ تا ۳۰ درصد رشد داشته، به طور مستقیم بر تقاضای سفر با این وسیله جابهجایی تأثیر گذاشته است. به عنوان مثال، قیمت بلیت پروازهای داخلی از حدود سه میلیون تومان شروع شده و در برخی مسیرها به حدود هشت میلیون تومان نیز میرسد. به طور نمونه بهای بلیط هواپیما برای حرکت از مبدا شیراز به تهران 2 میلیون و 800 هزار تومان تا حدود چهار میلیون و 700 هزار تومان با توجه به برند شرکتی است که از آن بلیت خریداری میشود، البته برای بلیتهای سیستمی و این رقم برای بلیت بیزینس حدود هفت میلیون تومان خواهد بود. این رقم برای سفرهوایی از شیراز به مقصد مشهد نیز حدود سه میلیون و 100 هزار تومان تا پنج میلیون و 470 هزار تومان است.
این در حالی بوده که قیمت بلیت قطار نیز تا ۳۰ درصد افزایش یافته و در مسیرهایی مانند شیراز- مشهد، نرخ قطارهای 4 ستاره به یک میلیون و 320 هزار تومان رسیده است. قیمتهایی که موجب شده تا به طور نمونه هزینه یک سفر هوایی را برای خانوادهای پنج نفره به بیش از 10 میلیون تومان در یک مسیر برساند، این هزینه در سفرهای ریلی نیز می تواند برای این خانواده حدود 6 میلیون و 500 هزار تومان باشد که با مروری بر شرایط اقتصادی کنونی پیخواهیم برد امکان تامین این مبلغ برای بسیاری از خانوارها وجود ندارد، ضمن اینکه این رقم تنها بخشی از هزینههای سفر بوده و اقامت همچنین دیگر موارد لازم در سفر خود عددی قابل توجه است.
این مقوله باعث شده تا بسیاری از افرادی که در سالهای گذشته با هواپیما یا قطار سفر میکردند، اکنون در برنامهریزیهای خود برای سفر از خودرو شخصی استفاده کنند. به این ترتیب بالا رفتن هزینه حملونقل عمومی، یکی از عوامل کلیدی در حذف سفر یا تغییر الگوی سفر از سبد خانوارها است، به طوری که ۷۰ درصد خانوارهای ایرانی مسافرت را کنار گذاشتهاند، علاوه براین باید عنوان کرد که در سالهای اخیر، خانوارهای فاقد خودرو فرصت کمتری برای سفر داشتهاند و این نابرابری با تورم تشدید شده است.
اقتصاد، فرهنگ یا زیرساختها؟
بنابراین در پاسخ به این پرسش که چرا اکنون بسیاری از افراد جاده را به آسمان و ریل ترجیح میدهند باید عنوان کرد؛ تحلیلها حاکی از ترکیبی از عوامل اقتصادی و فرهنگی است. افزایش هزینه حملونقل عمومی در سفر، یکی از عوامل کلیدی کاهش چنین سفرهایی بوده و باعث شده بسیاری از خانوارها سفر با هواپیما حتی قطار را از سبد هزینههای خود حذف کنند. براین اساس وابستگی به خودرو شخصی در سفرها به بالاترین سطح رسیده، زیرا هزینههای بنزین و بیمه در مقایسه با بلیت هواپیما یا قطار، برای خانوادهها مقرونبهصرفهتر به نظر میرسد. روندی پیشبینیها نشان میدهد که اگر ادامه یابد، وابستگی به خودرو افزایش یافته و سفرهای داخلی ممکن است با چالشهای زیستمحیطی مانند آلودگی و ترافیک روبرو شود.
به هر صورت گرانی حملونقل نه تنها الگو را تغییر داده، بلکه حجم کلی سفرها را کاهش داده است. گزارشها نشان میدهد که افزایش قابل توجه هزینه حملونقل عمومی در سال۱۴۰۴، به طور مستقیم بر رفتار مسافران تأثیر گذاشته و بسیاری را وادار به حذف سفر کرده است. افرادی که قبلاً با خودرو سفر میکردند، حالا با توجه به تورم کلی، این گزینه را هم کنار میگذارند، ضمن اینکه سفر به سایر کشورها نیز در این روند شیب نزولی پرشتابی را تجربه کرده، هرچند که تمرکز بر سفرهای داخلی نشان دهنده یک رکود داخلی است.
چالشها و فرصتهای تعادلبخشی
نکتهای که نباید از آن غافل ماند این بوده که اگر روند فعلی ادامه یابد، میتوان پیشبینی کرد که تا پایان ۱۴۰۴، سهم خودرو شخصی به بیش از ۷۵ درصد برسد، در حالی که سفرهای هوایی و ریلی به میزان قابل توجهی کاهش یابند.
در این میان یکی از پیشنهادهایی که به نظر میرسد میتواند در این خصوص اثر کند این است که دولت با حمایت از تولید قطعات یا در موارد ضروری تسهیل واردات قطعات و رقابت در بازار حملونقل، قیمتها را کنترل کند. اگر سرمایهگذاری در ناوگان ریلی افزایش یابد، مانند گسترش شبکه ریلی و امکان کاهش هزینه بلیت برای مسافران، میتوان الگوی سفر را تا حد زیادی متعادل کرد و شاید سهم قطار را به بیش از ۱۰ درصد رساند. اما بدون اقدام فوری، جادهها شلوغتر و خانهها پرمسافرتر خواهند ماند و صنعت گردشگری داخلی با چالشهای زیستمحیطی و اقتصادی روبهرو میشود. در خصوص سفرهای هوایی نیز تا حد زیادی این پیشنهاد میتواند مدنظر قرار گیرد، هرچند که تحریمها و قدیمی بودن بخش زیادی از ناوگان هوایی در کشور خود دغدغه مهمی است که باید راهکاری برای آن اندیشیده شود.






